هرجاکه بری خواهم آمد... هرچه گویی اطاعتخواهم کرد... دردهایت را تحمل خواهم کرد.. فقط کاش که زود تربرگردی... نبودت را تحمل نمی کنم...
ناامیدم کردی به نام عشق رفتی بادیگری هم به نام عشق قلبم بی تو پرازدردورنجه قلبم روشکستی به نام عشق ماه من از پشت ابر بیرون بیا روی ازمن مگیری به نام عشق از خطایم درگذر وبازگرد ببخش این گناهم را به نام عشق چشمت را روبه من خیره کن تاببینی درهایی که دارم به نام عشق خنجر به دست می آیی به سویم می کشی آخرمرا بهنام عشق
واي خدا چه كيفي مي داد توي هواي خنك، صداي بارون، بوي بارون وای میفهمی چقدر شیرینه.. چی میشود بارون بودم،میپریدم رو صورت سُر میخوردم پایین،یا که بالا،رو ابروهای کمون ترت چی میشد بارون بودم،بی اجازه روی لبات رنگ می کردم خودمو،احساس می کردم نفست چی میشد بارون بودم ،یک هو میرفتم تو لباست که با اون گرمای تنت،نفوذ میکردم به دلت ................ این چه حسیه ؟ انگار بهش معتادم اخه این کیه؟ که دلمو به جز اون به کسی ندادم واسم عجیبه انقدر وابستم منی که چشمامو همیشه رو همه میبستم ای ای عاشقشم ای ای دیونشم حتی یه لحظه دیگه از اون دور نمیشم
عشق آدم را به جاهای ناشناخته می برد مثلا به ایستگاه های متروک به خلوت زنگ زده ی واگن ها به شهری که فقط آن را در خواب دیده... وقتی عاشق شدی ادامه ی این شعر را تو خواهی نوشت...
نمیگویم تاابد توبرایم دلارامی باش فقط درکنارمن درسحرگاهی باش زجرم مده تا ببینم روی زیبای تورا همیشهگی نه فقط مدت کوتاهی باش من که مدهوش ودیوانه لبهای توام توبرلبان من بوسه نه تنها آهی باش فقط بگذار تا ببینم روی خندان تورا نه الآن توتا هرلحظه که خواهی باش آرزوی من تویی،تویی درقلب من توتا ابد برای من همچو همراهی باش قلب من همچو حوض کاشیست پس تودرآن همچو یک ماهی باش حیران توتاابد من هستم وخواهم ماند اما توهرگونه که دلخواهی باش |
About![]()
هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Home
|